جَوَّالَ الْفِکْرِ- جَوْهَرِي الذِّکْرِ- کَثِيراً عِلْمُهُ -عَظِيماً حِلْمُهُ-
انديشه اش بسيار متحرک و پوياست –ذاتا متذکر وبه ياد خداست –علم و دانشش فراوان –بردباريش بزرگ
جَمِيلَ الْمُنَازَعَةِ- کَرِيمَ الْمُرَاجَعَةِ- أَوْسَعَ النَّاسِ صَدْراً- وَ أَذَلَّهُمْ نَفْساً
خوش برخورد در کشمکش –بزرگوار در بازگشت و پذيرش –سعه صدرش از همه بيشتر –و نفسش از همه خاکسار تر است
ضِحْکُهُ تَبَسُّماً- وَ اجتماعه تَعَلُّماً- مُذَکِّرَ الْغَافِلِ- مُعَلِّمَ الْجَاهِلِ
خنده اش تبسم -گرده هماييش براي تعلم و يادگيري –تذکردهنده به غافل- و آموزنده جاهل است
لَا يؤْذِي مَنْ يؤْذِيهِ _وَ لَا يخُوضُ فِيمَا لَا يعْنِيهِ_ وَ لَا يشْمَتُ بِمُصِيبَةٍ
به کسي که آزارش مي کند آزاري نمي رساند – و در آنچه به دردش نمي خورد وارد نشود و هيچ کس را به مصيبتي سرزنش و شماتت نمي کند
وَ لَا يذْکُرُ أَحَداً بِغِيبَةٍ- بَرِيئاً مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ- وَاقِفاً عِنْدَ الشُّبُهَاتِ
و هيچ کس را با غيبت ياد نمي کند –از کارهاي حرام بيزار است –و در موارد شبهه قدم بر نمي دارد
کَثِيرَ الْعَطَاءِ- قَلِيلَ الْأَذَى- عَوْناً لِلْغَرِيبِ -وَ أَباً لِلْيتِيمِ
بخششش فراوان –آزارش بسيار کم –براي غريب و ناآشنا ياور –و براي يتيم پدر است
بُشْرُهُ فِي وَجْهِهِ- وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ- مُسْتَبْشِراً بِفَقْرِهِ
شادابي و خرمي اش در چهره –وحزن و اندوهش در دل –و به نياز خود (به خدا ) خرسند است
أَحْلَى مِنَ الشَّهْدِ- وَ أَصْلَدَ مِنَ الصَّلْدِ- لَا يکْشِفُ سِرّاً- وَ لَا يهْتِکُ سِتْراً
شيرين تر از عسل- وسخت تر از سنگ است –و هيچ رازي را فاش نسازد –و هيچ پرده اي را ندرد
لَينَ الْجَانِبِ- طَوِيلَ الصَّمْتِ- حَلِيماً إِذَا جُهِلَ عَلَيهِ
برخوردش نرم –سکوتش طولاني است – اگر درباره او به ناداني رفتار شود حليم و بردبار است
صَبُوراً عَلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيهِ- يجِلُّ الْکَبِيرَ وَ يرْحَمُ الصَّغِير
برکسي که به او بدي کرده است شکيبا است –بزرگتر را گرامي داشته و به کوچکتر رحم مي کند
أَمِيناً عَلَى الْأَمَانَاتِ- بَعِيداً مِنَ الْخِيانَاتِ- إِلْفُهُ التُّقَى وَ حِلْفُهُ الْحَياءُ
بر امانت ها امين- و از خيانت ها به دور است –همدم او تقوا و هم پيمان او شرم و حياست
کَثِيرَ الْحَذْرِ- قَلِيلَ الزَّلَلِ- حَرَکَاتُهُ أَدَبٌ -وَ کَلَامُهُ عَجِيبٌ
پرهيزش بسيار –و لغزشش کم حرکاتش مودبانه –وگفتارش مايه شگفتي است
مُقِيلَ الْعَثْرَةِ- وَ لَا يتَّبِعُ الْعَوْرَةَ- وَقُوراً صَبُوراً- رَضِياً- شَکُوراً
از خطا و لغزش در مي گذرد –و در پي عيوب ديگران نمي رود –با وقار –صبور –خشنود و راضي –سپاسگذار
قَلِيلَ الْکَلَامِ- صَدُوقَ اللِّسَانِ- بَرّ-اً مَصُوناً
کم حرف –راست گفتار –نيکوکار-مصون –و محفوظ
حَلِيماً- رَفِيقاً- عَفِيفاً –شَرِيفاً- لَا لَعَّانٌ وَ لَا کَذَّابٌ
بردبار-رفيق و سازگار-پاکدامن –با شرافت است لعن کننده و دروغگو نيست
وَ لَا مُغْتَابٌ- وَ لَا سَبَّابٌ- وَ لَا حَسُودٌ- وَ لَا بَخِيلٌ- هَشَّاشاً بَشَّاشاً
غيبت کننده نيست –دشنام نمي دهد نه حسود است و نه بخيل –گشاده رو و شاداب است
لَا حَسَّاسٌ وَ لَا جَسَّاسٌ -يطْلُبُ مِنَ الْأُمُورِ أَعْلَاهَا- وَ مِنَ الْأَخْلَاقِ أَسْنَاهَا
نه ظريف و حساس است –و نه کنجکاو و جاسوس –از کار ها عالي ترين را طلب مي کند –و از اخلاق برجسته ترين را
مَشْمُولًا بِحِفْظِ اللَّهِ -مُؤَيداً بِتَوْفِيقِ اللَّهِ- ذَا قُوَّةٍ فِي لِين
حفظ خدا شامل حال اوست –به توفيق الهي ياري شده است –و در عين نرمش قوي است
وَ عَزْمَةٍ فِي يقِينٍ -لَا يحِيفُ عَلَى مَنْ يبْغِضُ- وَ لَا يأْثَمُ فِي مَنْ يحِبُّ
و تصميمش همراه با يقين –با کسي که دشمن باشد ستم نمي کند –و درباره کسي که دوستش دارد به گناه نمي افتد
صَبُورٌ فِي الشَّدَائِدِ- لَا يجُورُ وَ لَا يعْتَدِي- وَ لَا يأْتِي بِمَا يشْتَهِي
در سختي ها بسيار شکيباست –نه ستم مي کند و نه تجاوز –و هر چه دلش خواست انجام ندهد
الْفَقْرُ شِعَارُهُ- وَ الصَّبْرُ دِثَارُهُ -قَلِيلَ الْمَئُونَةِ- کَثِيرَ الْمَعُونَةِ
جامه زيرينش نياز (به خدا)- و جامه زبرينش صبر ومقاومت – هزينه و زحمتش اندک –کمک و ياريش بسيار
کَثِيرَ الصِّيامِ -طَوِيلَ الْقِيامِ- قَلِيلَ الْمَنَامِ- قَلْبُهُ تَقِي- وَ عِلْمُهُ زَکِي
روزه داري او بسيار –قيام و عبادتش طولاني –خوابش کم –قلبش پرهيزگار و علم و دانشش پاکيزه است
إِذَا قَدَرَ عَفَا -وَ إِذَا وَعَدَ وَفَى- يصُومُ رَغْباً -وَ يصَلِّي رَهْباً
هنگامي که قدرت يابد عفو نمايد – و هنگامي که وعده دهد وفا نمايد –با ميل و رغبت روزه مي گيرد –و با ترس و خوف نماز مي خواند
وَ يحْسِنُ فِي عَمَلِهِ کَأَنَّهُ نَاظِرٌ إِلَيهِ -غَضَّ الطَّرْفِ- سَخِي الْکَفِّ
چنان نيکو عمل مي کند که گويا او را مي بينند –ديده اش (از ناروا )فرو بسته –دستش باسخاوت است
لَا يرُدُّ سَائِلًا -وَ لَا يبْخَلُ بِنَائِلٍ- مُتَوَاصِلًا إِلَى الْإِخْوَانِ- مُتَرَادِفاً إِلَى الْإِحْسَانِ
در خواست کننده اي را رد نکند –ونسبت به دستاورد ديگران بخل نورزد –با برادران ارتباط وپيوستگي دارد –در نيکوکاري پياپي اقدام کند
يزِنُ کَلَامَهُ وَ يخْرِسُ لِسَانَهُ- لَا يغْرَقُ فِي بُغْضِهِ- وَ لَا يهْلِکُ فِي حُبِّهِ
سنجيده سخن مي گويد و زبانش را مي بندد-در خشم و دشمني غرق نشود – و در دوستيش هلاک نگردد
اگر با اهل دنيا همراه شود زيرکترين آنهاست و اگر با اهل آخرت همراه باشد پارسا ترين آنهاست
لَا يرْضَى فِي کَسْبِهِ بِشُبْهَةٍ- وَ لَا يعْمَلُ فِي دِينِهِ بِرُخْصَةٍ
در کسب خويش موارد شبهه را نمي پسندد –ودر عمل به دينش دنبال عذر و رخصتي نمي رود
يعْطِفُ عَلَى أَخِيهِ بِزَلَّتِهِ- وَ يرْضَى مَا مَضَى مِنْ قَدِيمِ صُحْبَتِهِ
با خطا و لغزش برادر دينيش به عطوفت رفتار نمايد –و حق دوستي ديرينه را مراعات مي کند
منبع :بحار الانوار -جلد 67-ص210
[+] نوشته
شده توسط رضا در سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:حديث,